مرکز تحقیقات و آموزش کشاورزی و منابع طبیعی سیستان، سازمان تحقیقات آموزش و ترویج کشاورزی، زابل، ایران
چکیده: (1959 مشاهده)
هدف از اجرای این پژوهش بررسی تأثیر سیلاب بر ذخیره کربن و نیتروژن خاک رویشگاه سه گونه گیاهی گز (.Tamarix sp)، مارینگ (Halostachys belangeriana) و سئودا (Suaeda fruticosa) در منطقه سیستان بود. ابتدا از طریق تصاویر ماهوارهای مناطق آبگیری با سیل ورودی از کشور افغانستان و عرصههای فاقد سیلگیری (منطقه شاهد) مشخص شد. در ادامه با انتخاب تیمارهای معرف، 48 نمونه با 5 تکرار از سه محل سیلگیر و شاهد به طور تصادفی از عمق۳۰-۰ سانتیمتری خاک برداشت و با اندازهگیری کربن آلی و نیتروژن، میزان ترسیب کربن و نیتروژن آنها برآورد شد. به منظور مقایسه ذخیره کربن آلی و نیتروژن خاک، بین تیمارهای مورد مطالعه از تجزیه واریانس یکطرفه استفاده شد. تجزیه واریانس دادهها نشان داد که بین درصد کربن آلی و نیتروژن خاک در رویشگاههای مختلف پهنههای سیلگیر، در سطح 5% اختلاف معنیداری وجود دارد. به طوریکه بیشترین مقدار ترسیب کربن و نیتروژن در خاکهای مربوط به پهنههای سیلگیر با پوشش گیاهی از گونه گز درختچهای (.Tamarix sp) و به ترتیب برابر با 21/89 و 2/43 تن در هکتار است. کمترین مقدار ترسیب کربن و نیتروژن نیز در خاک پهنههای سیلگیر با پوشش گیاهی از گونه مارینگ (Halostachys belangeriana) است (به ترتیب برابر با 21/89 و 2/43 تن در هکتار). همچنین یافتهها نشان داد که میزان کربن و نیتروژن ترسیب شده در خاک پهنههای سیلگیر معادل با 226/03 و 19/86 تن گاز دیاکسیدکربن و دیاکسید نیتروژن هوا در خاک است که حدود 6/3 و 6/6 برابر بیشتر از میزان ترسیب این متغیرها در منطقه شاهد است (به ترتیب برابر با 9/76 و 0/97 تن در هکتار). ارزش اقتصادی زیست محیطی کربن و نیتروژون ترسیب شده در عرصههای سیلگیر به ترتیب برابر با 300 و 85 میلیارد ریال در هکتار برآورد شد. توصیه میشود برای جلوگیری از اثرات بیشتر تغییر اقلیم بر بومسامانه خشک و حساس سیستان، افزایش پوشش گیاهی از طریق هدایت سیلاب های ورودی از کشور افغانستان به نقاط فرسایش یافته و همچنین کشت نهال در این نقاط انجام شود.
نوع مطالعه:
پژوهشي |
موضوع مقاله:
سنجش از دور و سامانه های اطلاعات مکانی دریافت: 1399/1/5 | پذیرش: 1399/4/23 | انتشار: 1399/10/16